۰۴ آذر ۱۳۸۶

Was a good challenge.

خب. بازی اول رو یک-هیچ باختیم و حذف شدیم ولی خیلی تجربه‌ی جالبی بود. وسطای نیمه‌ی دوم گل خوردیم ونشد جبران کنیم با این که خوب حمله کردیم. یه نکته‌ی خنده دار هم این که من خیلی امروز کمتر خسته شدم چون فوروارد بودم و بیشتر جلو بازی می‌کردم ولی دیروز هافبک بودم هم عقب دفاع می‌کردم و هم قرار بود جلو برم در نتیجه شونصد بار طول زمین رو دویدم و جوش آوردم. امروز داشتم فکر می‌کردم حالا این قدرها هم این جوری بازی کردن سخت نیست ها... یه جورایی حال می‌ده، از این بازی بدون توپ خوشم میاد چون توپ دستت نیست ولی چون مدافعان می‌خوان مواظبت باشن هی الکی ویراژ می‌دی خلاصه کلی سرکاری باحالیه :) یه دفعه یه جایی وایسادی مث فشنگ در می‌ری طرف فکر می‌کنه حالا قراره مثلا چه اتفاقی بیفته هه هه هه! فکر کنم هفته‌ی آینده بدمینتون رو بی‌خیال شم علی‌الحساب نمی‌تونم مث آدم راه برم. تازه با یه آقای دکتر قشقایی اینجا قراره بدمینتون رو یه جورایی ثابت کرده بودم، حالا چم دونم گاسم* رفتم :)
_______
گاس: شیرازی‌های قدیم به جای شاید استفاده می‌کنند. [یادته حسن؟ :)))]

هیچ نظری موجود نیست: