۱۶ شهریور ۱۳۸۵

Mat and someone like Pat

توی دانشگاه شریف نشسته بودم پایان­نامه بازی که که موبایلم زنگ زد.
گوشی رو برداشتم یه نفر از اون ور گفت:

-
!Oh! Bloody hell! Where are you man? We lost you

زدم زیر خنده. کی می­تونه این جوری حرف بزنه،
Matthew Kolevski
تازه از برزیل برگشته. گفتم دیدم نیستی رفتم.

-
?When will you come back
- گفتم من تازه اومدم تو پاشو بیا
-
?What can I do for you here
گفتم خب پس یه بلیت ارزون برای شهره پیدا کن، داره می­ره مالزی. مت توی
Quantas کار می کنه.
- Ok

از اون طرف هم ژولیلنا داشت طبق معمول جیغ جیغ می­کرد که تلفن قطع شد...
*
خوبه، آدم احساس گستردگی بهش دست می ده! اگه اونجا باشم از این جا بهم زنگ بزنن اگه اینجا باشم از اونجا. خوبه.



۲ نظر:

ناشناس گفت...

رفتم یه بلیط ارزون خریدم خودم.
رفتم یه جا گفت فقط یه بلیط مونده ۱۱۰۰ دلار گفتم رزروش کن.
گفتم من می رم قیمت بقیه رو هم ببینم
گفت هر قیمتی پیدا کردی ما ۲۰ دلار کمتر از اون بهت می فروشیم
هر جا رفتم گفتن دیگه هیچ جایی نمونده برای امشب
من گفتم برای فردا بده یکی برای فردا رزرو کردم ۱۰۴۰ تا
بعد برگشتم گفتم یا امشبی رو به همون قیمت بده یا من فردا می رم

حالا امشب دارم با ۱۰۴۰ تا می رم مالزی
زرنگم نه؟

دیگه اون ۲۰ دلار رو بهم تخفیف نداد.

Unknown گفت...

بله که زرنگی:)

دیشب که روی اقیانوس هند بودی اومدم جوابتو بدم اینترنت تموم شد. همین جوی با حساب خودم داشتم فکر می کردم که کجایی الان...

حالا هم که رسیدی :)