با سلام به دوستان عزیزم مهبد و مهدی من دو نکته را خدمت شما عزیزان دل برادر عرض نموده و مرخص می شوم.
نکته اول : حرف شما کاملا متین که افتخار گذسته نباید باعث رخوت و غرور کاذب در ما شود و اگر بالفرض دو هزار سال پیش کوروش نامی چنین و چنان کرد ما را سنن. ولی حالا بیایید ازهمین دیدگاه به دوستان دست اندرکار تولید این فیلم بنگریم.
یک کارگردان آلمانی تبار با استفاده از امکانات یانکی ها دست به تولید فیلمی می زند راجع به نبرد ارتش یونانی ها با ایران! پیدا کنید لینک بین آلمان , آمریکا و یونان را.
یک جواب : داشتن پشتوانه تاریخی و ایدئولوژیک مشترک. یعنی چطور اگر کسی از هر ده کوره ای در اروپا یا انگلیس ,آمریکا یا آفریقای جنوبی, استرالیا یا حتی ژاپن (که در شرق جغرافیای و غرب ایدئولوژیک قرار دارد) بخواهد جانب یکی از طرفین این درگیری را (ایران –یونان) بگیرد بیشتر متمایل به عزیزان یونانی خواهد بود (چون اینها همه یک ایدئولوژی مشترک به نام ارزشهای غربی دارند) ولی ما که چه به لحاظ جغرافیایی , فرهنگی و ایدئولوژیک با سربازان هخامنشی مشترکات بیشتری داریم نباید از آنها طرفداری کنیم چون کلا تاریخ و افتخارات گذشته مان اخ است.
نکته دوم : اگر کلا انسانها باید به آنچه امروز دارند بیاندیشند نه به گذشته (چه این گذشته شرم انگیز باشد یا افتخار آفرین) چرا این عزیز دل برادر آلمانی دوباره به فکر افتاده تا این دیگ تاریخ را شوری بدهد آنهم به این شکل. و از همه مهمتر اصلا اگر بگوییم گورپدر کوروش و تاریخ و فرهنگ گذشته , ما می خواهیم در حالمان زندگی کنیم و کاری با این شبح تاریخی نداشته باشیم فکر می کنید دیدن این فیلم کدام یک از این دو را متاثر می کند:
1-آن شبح تاریخی را یعنی کوروش کبیر , خشایار شاه و.. را
یا
2- ما را در قلب زندگی مدرن کنونی مان ( معادل انگلیسی اش خیلی بهتر مطلب را ادا می کند At the very heart of our contemporary life)
چرا چون آنچه مردم از من یا تو به عنوان ایرانی درک می کنند نه صرفا به آنچه دولت وقتمان انجام می دهد خلاصه می شود بلکه به آنچه رسانه های جهانی از هویت ما منعکس می کنند. فردا من ایرانی عابر پیاده درخیابانهای ملبورن برای کسی که آن فیلم را دیده و هیچ تصوری از پرشیا ندارد بیشتر به یکی از همان سربازهای سیاه چهره (نمی دانم چرا کارگردان زحمت کمی مطالعات فرهنگی و ریخت شناسی را هم به خود نداده ) ارتش خشایارشا شبیه خواهم بود تا آنچه واقعا هستم و دیگر کسی زحمت اینکه از من راجع به خودم , تفکراتم و علایقم بپرسد را به خودش نمی دهد چون همه اینها از قبل توسط رسانه ها
(-Thanks to the Mediaقربانشان بروم) بسته بندی و آماده شده اند.
پس هر چند من هم مخالف وطن پرستی متعصّبانه و پریشانگوییهای مسکینانه به قول اخوان (آخر شاهنامه) هستم اما دوست ندارم یک متعصب پریشانگو در یک گوشه این دنیا بنشیند و زندگی روزمره من را تحت تاثیر قرار دهد.
موفق باشید
پی نوشت:
1- دیدن فیلم بورات در مورد کشورقزاقستان را توصیه می کنم تا ببینید چطور دوباره یک عزیز دل برادر انگلیسی هویت و فرهنگ مردم ساده دل قزاقستان را به لجن می کشد و حتی کاندیدای اسکار هم می شود.
http://stopborat.com
2- جدیداً یکی از شهروندان مسلمان استرالیایی (David Hicks) که به علت همکاری با القاعده در افغانستان دستگیر شده و 5 سال را در زندان گوانتانامو به سر برده بود با تلاشهای پدرش و نیز پوشش رسانه ها قرار شد به استرالیا بازگردانده شود. برایم جالب بود که چطور هنوز صرفا داشتن ملیت مشترک اینقدر برای استرالیائیها مهم است که تا این حد به حمایت از وی پرداختند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر