۱۵ تیر ۱۳۸۵

درباره­ی این جام

هرچی طراحی گرافیک این جام جهانی چرند بود، طراحی آدیداس برای توپش عالی بود و بازی­ها عالی­تر. چی شده بود این قدر بازی­ها پرگل بود و از اون بازی­های محافظه­کارانه و خسته­کننده­ی حذفی هم خبری نبود؟ من هم که خودم رو زورچپون کردیم تو تب جام جهانی تا مصدومیت هم پیش رفتیم ولی این بازی­های آخری اصلا نفهمیدیم چی شد. همه­ش نصفه شب. امروز صبح زود بعد از بازی ایتالیا – آلمان هم که چهار و نیم صبح شروع شده بود توی خیابون لایگون ملبورن که پره از رستوران­های ایتالیایی، کلی ملت ایتالیایی­تبار استرالیا شادی کردند. دلم می­خواد برای فینال برم اون­جا با دوربینم.

یه گزارشگری داره
SBS به اسم
اندرو اورساتی. یعنی خود فردوسی­پور ها. از قیافه و قر و قمبیل­هاش تا این که همین­جوری اطلاعات می­ریزه بیرون و خوره بودنش. یه برنامه هم داره درباره­ی فوتبال استرالیایی عین برنامه­ی نود. مربیا میان خشتک همدیگر رو می­کشن رو سر یکدیگرشون (فهمیدین چی به چی شد که؟) یه بار بهرام در اومد گفت که agha I miss Ferdowsipour گفتم اندرو رو بچسب فعلا.

یه گزارشگر دیگه هم مارتین تایلر که یَک صدای قوی­ای داره و یه جوری گزارش می­کنه و کلماتی به کار می­بره که عاشق نعره زدنش شدم روی گل رودریگز به آلمان و گل اول ایتالیا بازم به آلمان. اون قدر با کلاس عر می­زنه آدم حال میاد. امروز باهاش مصاحبه می­کردن یه پارچه جنتلمن.

بنده کارشناس نیستم بخوام
حرفای این آقا رو نقد کنم ولی انگار جز عقده­ی اختگی(castration complex) و این دست هیچی دیگه توی تماشای فوتبال ندیده. از زیبایی و هنرنمایی فوتبال نمی­توان به این راحتی گذشت. فوتبال حماسه­ای مدرن، و ورزشی است که دارای داستان و روایت است. صحنه­های شادی و غم دارد، آغاز و پایان. در دیگر ورزش­ها سراغ ندارم.

هیچ نظری موجود نیست: