۱۸ تیر ۱۳۸۵

شاخ

سه­چار نفر تا حالا سراغت رو گرفتن.
خر: خب؟
با کامنت یا ای­میلی یا حضوری.
خر: چه کار داشتن؟
می­خواستن ببینن کجایی؟
خر: گفتی کجام؟
گفتم همین دور و ورا.
خر: آهان.
فکر می­کنم می­خوان بدونن داری چه کار می­کنی.
خر: خب می­گفتی.
چی رو؟
خر: که دارم چه کار می­کنم.
داری چه کار می­کنی؟
خر: فعلا دارم فکر می­کنم.
خسته نباشید.
خر: مگه کم کاریه؟
نه بابا. جدی گفتم.
خر: تظاهر به فکر کردن هم نمی­کنم.
می­دونم. امروز یه نفر از من می پرسید که از اون کنسرت راک واقعا خوشت اومد یا تظاهر می­کنی!
خر: چرا باید تظاهر کنی؟
مثلا به خاطر این که بگم خیلی باشعور هستم. یا مثلا از اون دختره خوشم اومده، عوضش می­گم عجب راک شاهکاری. البته از اون دختره که خوشم اومده.
خر: آهان از اون لحاظ. ربطش؟
ربطش، گوز و شقیقه و شاخ­هایی به اندازه­ی گوش­های جناب­عالی.

هیچ نظری موجود نیست: