پس از بیشتر از یک سال امروز رفته بودم جلسهی ماهانهی هیئت مدیرهی انجمن فناوریهای بومی ایران. انجمنی از آدمهایی دنیادیده و عاشق ایران که مشغول کار جالبی هستند. اکثرا استادان باسابقهی دانشگاه هستند و من آن وسط بر خوردهام.
یک بار رفته بودم مجمع عمومی انجمن که تقریبا ناگهانی از من خواستند که نامزد هیئت مدیره شوم و رای آوردم! پارسال، قبل از این که به استرالیا بروم، از دوستداشتنیترین کارهایی بود که میکردم و امروز هم رفتم که بگویم هنوز هستم. کارشان را دوست دارم و به آن باور دارم.
برای این که از فناوری بومی تعریفی بدهم مثال میزنم؛ همین که در ماسوله جلوی پنجره گل شمعدانی میگذارند و از ورود پشهها جلوگیری میکنند یک فناوری بومی است، یا روشهای گوناگون گرفتن رنگ و عصاره از گیاهان، یا شیوههایی که در ساخت آسیابها، آسبادها، بادگیرها و قناتها به کار میرفته یا ابزارهای سنتی و هزاران هزار چیز دیگر از این دست که در ایرانزمین بسیارند.
خبر خوبی هم شنیدم از یکی از اعضا که در شهر تفت استان یزد دانشکدهای با نام دانشکدهی قنات کارش را آغاز کرده است. دانشکده متعلق به وزارت نیروست.
حالا هدف انجمن، شناختن و دانشگاهی کردن و به کار گرفتن این فناوریهای بومی ایران است. برزگترین خطرهایی که این فناوریها را تهدید میکند، از میان رفتن آنها و نیز ثبت آنها به وسیلهی دیگر کشورها و مالکیت حقوق معنوی و فکری آنهاست.
انجمن نوپاست و نیازمند کمک و سازوکارهایی هم برای عضوگیری و فعالیت تعریف شده اما هنوز توان تشکیلاتی را برای ساماندهی مناسب و درخور هدف سترگش ندارد، بنابراین اگر کسی دوستدار این کار است باید خود آستین بالا بزند و گوشهای از کار را جلو ببرد.
قرار است این انجمن وبسایتی هم داشته باشد که نشانیاش را خواهم گفت و از آن طریق میتوان با انجمن فناوریهای بومی ایران (افبا) ارتباط داشت.
یک بار رفته بودم مجمع عمومی انجمن که تقریبا ناگهانی از من خواستند که نامزد هیئت مدیره شوم و رای آوردم! پارسال، قبل از این که به استرالیا بروم، از دوستداشتنیترین کارهایی بود که میکردم و امروز هم رفتم که بگویم هنوز هستم. کارشان را دوست دارم و به آن باور دارم.
برای این که از فناوری بومی تعریفی بدهم مثال میزنم؛ همین که در ماسوله جلوی پنجره گل شمعدانی میگذارند و از ورود پشهها جلوگیری میکنند یک فناوری بومی است، یا روشهای گوناگون گرفتن رنگ و عصاره از گیاهان، یا شیوههایی که در ساخت آسیابها، آسبادها، بادگیرها و قناتها به کار میرفته یا ابزارهای سنتی و هزاران هزار چیز دیگر از این دست که در ایرانزمین بسیارند.
خبر خوبی هم شنیدم از یکی از اعضا که در شهر تفت استان یزد دانشکدهای با نام دانشکدهی قنات کارش را آغاز کرده است. دانشکده متعلق به وزارت نیروست.
حالا هدف انجمن، شناختن و دانشگاهی کردن و به کار گرفتن این فناوریهای بومی ایران است. برزگترین خطرهایی که این فناوریها را تهدید میکند، از میان رفتن آنها و نیز ثبت آنها به وسیلهی دیگر کشورها و مالکیت حقوق معنوی و فکری آنهاست.
انجمن نوپاست و نیازمند کمک و سازوکارهایی هم برای عضوگیری و فعالیت تعریف شده اما هنوز توان تشکیلاتی را برای ساماندهی مناسب و درخور هدف سترگش ندارد، بنابراین اگر کسی دوستدار این کار است باید خود آستین بالا بزند و گوشهای از کار را جلو ببرد.
قرار است این انجمن وبسایتی هم داشته باشد که نشانیاش را خواهم گفت و از آن طریق میتوان با انجمن فناوریهای بومی ایران (افبا) ارتباط داشت.
۳ نظر:
سلام پویا جان
خوبی؟
دیردیر آپدیت میکنی این باغ پر از میوه اتو؟
این روز ها خیلی این حرف به گوشم می رسه بازگشت به ارزش های ناب گمشده نمی دونم که تا چه حد می تونه به عمل نزدیک بشه !نمی دونم آیا هنوزم می شه دل به حرف ها و فکر های قشنگ سپرد و باور کرد که مثل گذشته شعار نیست...
داشتم این کامنت رو دیروز میذاشتم، برق طبقه مون رفت!!! (امیدوارم این یکی فناوری بومی! تلقی نشه!!!)
من عاشق این چیزهایی هستم که الان (همون دیروز که خوندم!) فهمیدم اسمشون فناوری بومی ه. فکر کنم به عنوان عضو هیئت مدیرهء همچین انجمنی بد نیست با این آقای میلانی "ایران، بهشتی دیگر" یه تماسی بگیری. من یه سری از این نوع فناوری ها رو تو گزارش صفرهای ایشون کشف کرده م.
ارسال یک نظر