بعضی آدما مثل پادگان می مونن. از هر طرف که می ری می خوری به حصار و چفت و بست و دیوار.
بعضی آدما مثل نسیم ملایم می مونن. می شه کنارشون نشست و بی زحمت صفا کرد.
بعضی آدما مثل یه تشت آب می مونن. یه قدم بری جلو نصف شخصیت شون سر می ره.
بعضی آدما مثل کوچه پس کوچه می مونن. باید بگردی پیداشون کنی، تازه اگر خودشون بدونن کجا هستن.
و هزارتا بعضی دیگه...
شما مثل چی؟
۵ نظر:
ما مث شاش بچه نا بالغ... صاف و بی غل و غش
سلام ، تو مثل الكترونها ميموني كه همه جا هستي و هيچ جا نيستي ... يه روز ملبورني ، يه روز شيرازي ، يهو خبر ميدن تهراني ، ناگهان وسط جمعيت تو نمايشگاه مبلمان شهري اصفهان پيدات ميشه ...اگه بخوام عاميانه بگم مثل بند تنبون ميموني !
اما من مثل مضمون شعر فيلم رضا موتوري ميمونم
ع-ص هم مثل شلنگ توالته كه اگه از دستت دربره همه چي رو ممكنه نجس كنه !
راستي ... ببينم ، ميميري اگه كامنت بزاري ؟
Moمی گم که
تا چند سالگی نابالغ بودی؟
:)
------
جناب پرویز خان
باید اذعان کنم که از این تکرار کلمه ی "میمون" در کامنت حضرت عالی خوشم اومد
با اون "کش تنبون" هم موافقم
یه عمره این جوری ام
دیگه این که تا حالا چند بار کامنت گذاشتم نمردم چطور مگه؟ خطری داره؟
سلام ، منظورتو از اينكه پررنگ تر بنويسم چي بود دقيقاً ؟
بعضی آدمها هم فقط یه بلوف هستن، اونم از نوع تابلو
فکر میکنی سرپا و خوشن ولی بدبختی از سروکولشون میباره
پ.ن.منو یادت هست؟
بابی
ارسال یک نظر