۱۴ فروردین ۱۳۸۶

مشق فارسی

این نوشته، مشق فارسی یکی از شاگردان زبان فارسی من است. این نکته را یادآور شوم که همه ی آن چه را که گفته از من یاد نگرفته است!
*
در داروخانه

من در داروخانه در خیابان گلینفری کار می کنم.
در ین ناحیه بسیار یهود، آزی و خوشبختانه پیری گوزو های مریز و پول دار هستنند.
بیشتر از مشتری ها صبور و با ادب هستنند. اما گاهی او قات یک مشتری خیلی خشن، اهمق و هتا دیوس طلبکار به راه مان میاید.

با آن ها رفتار مان مهربا و صبور هست. از پشت لبخند مان فکر می کنیم، هتا تنت آتیش بگر رویت نمی شاشم.

خوب بگزریم!

سب و روز کار می کنم که یک روز صاهب داروخانه بشیم.

خوشبختانه روزگر مان بد نیست. بد از دو سال خرکار در ین شرکت، نزدیک صاهب شدن هستیم.
یک سهم کوجک به دست رسیده. باقیمانده سهم بانک عزیز هست.

الحمد الاه همکار را خیلی با حال و فعال هستند. کار بنده با همکار های کون گشاد لاس خیلی سخت می شود.



۸ نظر:

M گفت...

:))))))
آقا یعنی خندیدم ها!
خیلی شاگرد ماهیه. کجاییه؟

Unknown گفت...

قرار شده فعلا هویتش فاش نشه

ناشناس گفت...

تکان دهنده بود. مرا به فکر فرو برد

مصدور گفت...

مرحبا به تو آموزگار
مرحبا
کلید واژه ها را آموزش داده ای

ناشناس گفت...

خيلي جالب بود
سبک منحصر به فردي داره اين نو آموزی که انگاری بسيار هم ورزيده هست در انتقال احساساتش به ساده ترين روش ممکن.

دست معلمش درد نکنه

Morteza Mirgholami گفت...

salam

bebin bachehaye mardom ro sepordan daste ki beheshoon Farsi yad bede!!!

:)))))))))))

ناشناس گفت...

baradar pooya, kamelan ma'loome kodoomhasho shoma yad dadi, aslan negaran nabash ;)

ناشناس گفت...

yek jalase ham rajebe farhange mardome Ghazvin behesh dars bedeh . INJOORI JENSESH JOORTARE .
raste ke migan moalemi shoghle anbia ast ?!!!
an bia !