یه آقا پسر اوزی تو شرکت هست، یه هفتهای روی همکاران اناث جدید شرکت که وارد میشن کار میکنه تا ببینه به کجا میرسه... امروز دوباره در حال تلاش و کوشش بود روی یه دخترخانوم چینیمانند بعد اومده توی آشپزخونه بهش میگم: new project? میگه نه خسته شدم هنوز دارم روی پروژه قبلی کار میکنم و کلی دربارهی یکی از پروژههای شرکت توضیح داده. توی دلم میگم خنگ!
-
اینا همش ریزگزارشهای باریکبینانهی جامعهشناختی (به زبان ساده) از مشاهدات اینجانب هست یه موقع فکر نکنید دارم دری وری میگم... اندکی حکمت و درایت باید.
۵ نظر:
I think if he dosen't grasp what you mean by saying, 'new project', it's due to the fact that facial expression and intonation can change the meaning of a sentence. Anyhow, I enjiyed your entries here. Nice blog :)
Thanks, but I think the way I said was so obvious! anyhow... :)
i mean it was with a blink...
نخواسته پروژه رو لو بده دیگه بابا گیر دادی بهش :))
این کامنت دونی شما هم خیلی سخت میگیره. همش رمز می خواد از آدم. منم که سمج
:)) maybe!
ببخشید بابت کامنت دونی که این جوریه
اگر اون رمزش رو وردارم یه خروار آت و آشغال سرازیر میشه توش
دست شما درد نکنه
سیدنی چه خبره؟
دم این ملت سیدنی گرم خوب به این گاوچرون عوضی حال دادن! ایول دلم میخواست اونجا بودم
:)
ارسال یک نظر