تقدیم به حسن نوزادیان
به خاطر نامهی پر از مهرش
-
آنچه حافظ را شیدا کرده - "ساقی، مفهوم ساقی". رندانی هستند که میدانند و بلدند و حال دیگری را می فهمند. صدای دل را میشنوند و میبینند که دل چه میخواهد.
-
لذتشان در همراهی با دل دیگری است - همآوا با دل خود - و گاهی، دیگری است که همراه دل اوست، که خود نیز ساقیمسلک است.
-
ساقی:" ذهنت به کجا میرود؟ فکرت کجاست؟ من آنجایم! لب باز نکن! آسوده باش، میدانم چه میخواهی!"
-
و آسودگی خیال است که از کرشمهی ساقی بر روان جاری میشود.
-
در همدلی ساقیمسلکان با هم، جایگاه ساقی، سیال است و بر سر گردهمآیی دوستان در چرخ و پرواز است. نوبتی در کار هست و نیست. نمیدانند و توقعی هم نیست؛
-
ساقی: " پیش از آن که بانگ ذهنت به زبان رسد که چه میخواهی، دانستهام!"
۱ نظر:
مفتخرم کردی پویا جان
ارسال یک نظر