مرتضا دیشب رفت شانگهای که بره برای دوتا سمینار که توی آمریکا و کانادا مقالهش رو پذیرفته بودند. بعدش هم برای ادامهی کار تزش از اروپا بر میگرده و سه ماهی ایران میمونه. دیشب با هم توی شهر رفتیم که میخواست یه مشت کانگورو و کوالا سوغات بخره و با هم گپ زدیم.
آدم از این که موفقیت دوستش رو میبینه خوشحال میشه ولی خب یه دوست خوب و باحال رو برای مدتی نمیبینم. در واقع دیگه نمیدونم کی و کجا دوباره میبینمش چون برنامهی ما خیلی معلوم نیست... ولی مهم اینه که یه دوست خوب پیدا کردم و حالا حضرت وب هم که همه جا حاضره :) کلی دربارهی شهر و معماری و شهرسازی و آدمهای توی شهر با هم حرف میزدیم و من خیلی تشنهام برای این حرفها.
از یه چیز مرتضا – اینجا Mort صداش میکنن – که خیلی خوشم میاد اینه که ضمن این که آدم کاردرستیه و به اندازهی کافی جدی، ولی شوخ و شنگ هم هست و یه بیخیالی و آرامشی نسبت به اطراف داره که جالبه. شد چندتا چیز.
۵ نظر:
salam aghaye pooya
mamnoon az etelaati ke rajebe MORT dadi . AZ IN KE NESBAT BE ISHOON LOTF DARI HAM MAMNOONAM .
OMIDVARAM KE SHOMA HAM MOVAFAGH BASHID.
ERADATMAND
M.MIRGHOLAMI
Dear Pooya, Would you mind to introduce me to him (Mort), i do a PhD research in urban design/planning in UniSA
cheers
Mr. Mirgholami!
you're welcome, Thanks
Ali!
Sure, I will. ASAP
Aghaye Pooya,
age in doostetoon az Iran khast rahie Australia beshe, salame ma ro ham behesh beresoon!
ارسال یک نظر