۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۵

خیام در Sydney Road

امروز خیلی اتفاقی توی یه دست دوم فروشی، کتاب فارسی-انگلیسی رباعیات خیام رو دیدم و به دکتر کمال نشون دادم و خرید. الان فهمیدم که یکی، دو روزه که خیام متولد شده...

نگو که چرا در قفسه بی­قراری می­کرده... من کجا، آن­جا کجا... اصلا پی چیز دیگری بودم نه کتاب...

این جور هم­زمانی­ها همیشه در شگفتم می­کند...

دلم برای دریا تنگ است، فردا می­بینمش اگر این بی­خوابی نیمه­شب بگذارد...

هیچ نظری موجود نیست: