چند وقت پیش از یه مجلهای توی انگلیس بهم ایمیل زدن که میخوایم یکی از عکسهای فتوبلاگت رو که از "الموت" گرفتی، چاپ کنیم و Please grant us
آقای سردبیر مجله هم داشت فارسی یاد میگرفت و چند روز بعد چندتا مجله برام فرستاد با یه نامه که زورهای جالبی توی نامهش زده بود، توی مایهی همونهایی که ما اینجا هرروز میزنیم. ?What the hell
یه روز رفته بودم خونهی کیوان که صابخونهش از هر قوم و قبیلهای آدم دعوت کرده بود و منم چند تا غیرانگلیسی زبون از موزامبیک و کره و کلمبیا گیر آورده بودم و انقدر وراجی کردم که یکیشون گفت اینجا بزرگ شدی؟ گفتم زرشک ? It's not clear from my stupid English
امروز هم با یه نفر حرف میزدم هر از گاهی خیلی احساس زبوننفهمی بهم دست میداد، با هم ساندویچ زبون خوردیم.Believe me
آقای سردبیر مجله هم داشت فارسی یاد میگرفت و چند روز بعد چندتا مجله برام فرستاد با یه نامه که زورهای جالبی توی نامهش زده بود، توی مایهی همونهایی که ما اینجا هرروز میزنیم. ?What the hell
یه روز رفته بودم خونهی کیوان که صابخونهش از هر قوم و قبیلهای آدم دعوت کرده بود و منم چند تا غیرانگلیسی زبون از موزامبیک و کره و کلمبیا گیر آورده بودم و انقدر وراجی کردم که یکیشون گفت اینجا بزرگ شدی؟ گفتم زرشک ? It's not clear from my stupid English
امروز هم با یه نفر حرف میزدم هر از گاهی خیلی احساس زبوننفهمی بهم دست میداد، با هم ساندویچ زبون خوردیم.Believe me
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر