۱۹ خرداد ۱۳۸۵

عرف

در خیابانی نزدیک خانه­ی جدیدمان کلیسایی است. امروز صبح که رد می­شدم، پایان مراسم مرگ کسی بود و تابوت غرق گلش را با آرامی و سکوت و احترام در ماشینی می­گذاشتند. جمعیت ایستاده بودند و برخی به آرامی و تنها یا در آغوش دیگری می­گریستند. آن­چه می­دیدم آرامش بود و احترام. به درگذشته و به خودشان. از شیون خبری نبود. این­ را بارها دیده­ام.

ریشه­ی نازیبایی این مراسم در فرهنگ ما کجاست؟ در ارزشی که برای عزاداری و شیون قائلیم؟ در تاییدی که در همه­ی رفتارهایمان از دیگران می­طلبیم؟ در عرفی که در همه چیز و همه چیز حرف و زور دارد و بر شانه­ی همه­مان سنگینی می­کند و خود نیز بر سنگینی­اش می­افزاییم و گناه دیگران می­دانیمش؟ در وابستگی­­های خوب و بدی که داریم یا در فردیتی که نداریم؟

یکی، دو سال پیش در مراسم ختمی بودم و نزدیک فرزند نوجوانش ایستاده بودم. معلوم بود که خودش را می­خواست تسلیم غم نکند. مردانه و آرام می­گریست و قامتش را راست گرفته بود. اما آن که آمده بود که مردم را بگریاند و بازارش را گرم کند، باید خوب اشک مردم را در­آورد. چنان حرف­هایی زد از بی­کسی و بی­پدری که فرزندش تاب نیاورد و غش کرد. تنفر را در شانه­های خیسم از اشک­هایش و سراسر تنم حس می­کردم. نگاهی به میکروفن در دستش و به کت و شلوار مرتبش و صورت یخ­زده و بی­شرمش انداختم و چنان در ذهنم نقش بست که تا مدت­ها یادش که می­افتادم از خشم و تنفر، دستم را می­فشردم و زانوهایم می­لرزید. مردک وقتی فریاد می­کشید گاهی موهایش را مرتب می­کرد.

کاری باید کرد. فقط دیگران و بعضی­ها نیستند که بار را گران کرده­اند. خودمانیم. این غول بی­شاخ و دم عرف ساخته­ی همه­ی ماست.



- توی تراموا، ملبورن

۶ نظر:

FARAZ گفت...

In my idea, this is one of the best critical issues which you wrote.
Thank you for mention and elaborate such beautiful like this..

M گفت...

man ham movafegham. kash mishod akharin khatere az kasai ke doosteshoon darim khatereye behtari mibood.

darzemn messenger ham nadaram, yahoom hack shode. mikhastam in link ro barat befrestam:
http://www.laurel-travel.ru/kreo/chelovechek.html

ناشناس گفت...

kheyli bahat movafegham,rasty oona mordehashoon ro ba gol o taboote ghashang be khak misporan ta hame az akharin didar khatere khoobi dashte bashan,vali ma chi?

ناشناس گفت...

rasty 15 tirmah aroosie azade o farzane(esfahan)

ناشناس گفت...

salam pooya khan,man taze webeto didam,
jalebe ke avale kar ghaziye ba margo inharfa shorou shod,albatte baray man,
delemun kolli baratun tangide dadash ,
BABA SHIRAZI
be shohre joon kheyli salam beresun,khosh bashid

ناشناس گفت...

خیلی قشنگ نوشتی پویا جون!