۰۲ تیر ۱۳۸۵

من دوست دارم باغبون بشم
با چوپونا دوست بشم
با خرم برم تو بیابون داد بزنم
دستامو فریاد بزنم

شب ستاره ها رو بشمرم
باد خنک رو ببوسم
ماسه ها رو بغل کنم
دریاها رو خواب ببینم

صبح شده، تو باغم
پاهام توی آبه
تا شب یه دنیا مونده
بیلم رو خر جا مونده

...
پویا باغری -

۸ نظر:

Unknown گفت...

به خخخدا جدی می گم!

M گفت...

به این ملاحت بلاهتت ارادت داریم قربان.

ناشناس گفت...

OUT OF SIGHT!

ناشناس گفت...

teخوبی پویا. خوش می گذره . متن خوبی بود . درگیر و دار امتحاناتم . شیرافکنی شاید .

ناشناس گفت...

یه باغ...!یه باغ باتمام علف های هرز و مگسهاش.چه آرزوی بزرگیه...گاهی دلم فقط برای نگاه کردن و نگاه کردن به یه درخت غنج می ره

ناشناس گفت...

سلام .لینکتون رو به وبلاگم اضافه کردم. موفق باشید

ناشناس گفت...

damet garm pooya,harfe delamo zady
man inghadar khar doos daram,gharareh babam too khooneh yelagheshoon yaki baram bekhareh.oonja behesh migan daewo koohestan!

Unknown گفت...

:D to All!