۰۵ تیر ۱۳۸۵

خر

من خرم رو نخریدم. تو صحرا با هم آشنا شدیم. از دست صاحاب قبلیش در رفته بود. البته نه این که آدم بدی بوده، خرهم حاضر بوده بهش سواری بده، ولی صاحاب فکر می­کرده که حق مسلمش هست که سوارش بشه. چیزی که خر قبول نداشته. ازش پرسیدم:

- قلعه­ی حیوانات رو خوندی؟
- آره بابا، هر خری خونده، یکی همشیه تو پالونم باهامه.
- ایول، پس یه پا بنجامینی.
- نه، اون خیلی خر بوده، حالا مونده تا ما به اون­جاها برسیم.
- آهان. خب... باغ من همین نزدیکیه، بیا بریم با هم یه گپی بزنیم.
- اسمت چیه؟
- پویا
- منم خرم
- خوشوقتم
- قربانت

تو راه کلی با هم گپ زدیم.

- بفرمایید تو.
- این علامت @ چیه رو در؟
- این جا فعلا رو فضای سایبر ثبت شده.
- اوه. چه جالب.

با هم بیشتر آشنا شدیم.

- می­گم که من یه همکار لازم دارم این­جا. حاضر به همکاری هستی.
- من خر کاری­ای هستم. شرایطت مناسب باشه، آره.
- شرایط رو با هم تعیین می­کنیم. دنبال استخدام نیستم. این­جا رو خیلی دوست دارم. کار اینجا رفاقتی باشه بهتره، نگران هم نباش هر جا لازم شد تنطیمش می­کنیم. من به حقوق بشر و خر و اینا معتقدم.
- فعلا که همه چیز خوبه. البته منم خر سخت­گیری نیستم.
- منم. البته من خر نیستم.
- آره از قیافت معلومه، [هاهاهاها]، البته حتما تا حالا بعضی­ها بهت گفتن خر.
- آره خب.

توافق شد.

- خب رفیق، خودت می­بینی که چه کارایی هست، سوال هم داشتی بگو.
- Ok
- آیلتس هم که داری :)
- خب پس من یه چرخی می­زنم ببینم چه خبره این­جا.
- باشه. من هم همین دور و ورام.

۵ نظر:

ناشناس گفت...

i put the texe of " sangi bar goori" which has writed by "jalal al ahmad" on my blog . as daily links. regards.

FARAZ گفت...

hi dear pooya,
why you did not invited me.i 'll try to be a good donkey..

ناشناس گفت...

va fekr kon chi mishe age adam khari ro ke hame too saresh mizanan o behesh migan khar ! be hesab biyare va oon vaght ye rooz bebine ke chetor khare saresh ro kolah gozashte o rafte!

Lmira گفت...

angize???

Unknown گفت...

Faraz! :)) thanks. Now being good friends is enough buddy!

Elmira. emmm... well, it's something like nothing which has something inside I think but I'm not too sure...