۰۶ مرداد ۱۳۸۵

Paper

قرار شد بعد از این که از پایان­نامه­ام دفاع کردم، آن را به صورت مقاله­ای مشترک با دکتر رجبی­فرد در بیاوریم. امروز وقتی که صحبت­مان تمام شد این را گفت. احساس کردم از خوشحالی خوردم توی سقف و افتادم سر جام.

از این جهت هیجان­انگیز بود که در ظاهر، رشته­هایی که من و ایشان در آن کار می­کنیم از هم دور­ند و در آغاز برای من که این­جا رسما دانشجو نیستم، همین که بخشی از پایان­نامه­ام را با ایشان کار کنم که انسانی دانشمند و خوش­مشرب و دوست­داشتنی است، زیاد هم بود چه برسد به مقاله­ی مشترک میان­رشته­ای با کسی که بیش از یکصد مقاله ارائه کرده است. این بهترین حالتی است که می­تواند رخ دهد. عالی شد.

۲ نظر:

Morteza Mirgholami گفت...

salam

mozoe nahait chi shod pooya?

Unknown گفت...

ایستگاه اطلاع رسانی غیرالکترونیک شهری