۱۰ مهر ۱۳۸۵

بذله گویی روزامد

روزهای اولی که اومده بودم یکی از بچه­های دانشگاه هنر که من رو دید گفت:

می­دونی ایران جواب 1+5 رو چی داده؟
منم که هنوز توی جو ایرانی­های ملبورن که اخبار شورای امنیت رو مدام پی­گیری می­کردن بودم با حس پرسشی کاملا جدی گفتم نه، چی شد؟

گفت: شیش!

*
پژوی206 صندوق­دار این روزها داره زیاد می­شه.

از یه پژوی 206 صندوق­دار می­پرسن الان چه احساسی داری؟
می­گه احساس می­کنم جنیفر لوپز شدم!

*
چهل، پنجاه تا sms هم درباره­ی انوشه انصاری و ماه رمضان و ترکیباتش گرفتم!

*

از این ویژگی مردم ایران خوشم می­آید، چیزی که انگار جاهای دیگر این طور نیست، یا حداقل به این شدت نیست. بذله­گویی روزامد!

آدم وقتی مدتی ایران نباشد، چیزهایی را که قبلا کاملا برایش بدیهی و تکراری بوده و فکر می­کرده این چیز، ترجمه­اش همه جا هست، دوباره می­بیند. این دوباره دیدن تجربه­ی جالبی است.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

salam, agha tabrik be monasebate defae piroozmandane !
agha shiraz rafty az tarafe man boro ye chelokababe roodaki ( soltani) bezan ke badjoor delam keshide, khosh begzare. az vaghty rafty barnamehaye farhangi/tafrihi/falasi/kababi tatil shode pasho zoodtar bia,

your mate in Warragul !

Unknown گفت...

به! فرخ خان
ممنون، خوبی؟
:))

تو فعلا واراگول بازی کن من میام :)

می دونم من نباشم که انگار هیچی!:) ولی حالا خودتون راه بندازید ... تا بعد