شرمآور است.* تازه این گوشهای از چیزی است که دیگر مردم نمیتوانند همهی گناه را متوجه حکومت بدانند که خود نیز پیراسته از آن نیستیم. اینجا وقتی با افغانها صحبت میکنم هیچ نمیتوانم فکر کنم که دیگرانند، که بیگانهاند. اینجا که همزبانی معنای واقعی خودش را دارد. البته رفتار سخت با افغانها در ایران ریشه در درماندگیها و سختیهای خودمان دارد چه آن گاه که در خود و پریشانیهایت ماندهای، دیگری کیست؟ هر که میخواهد باشد. اینجا که گاهی دلت میخواهد که ببینی جایی فارسی نوشته باشند و نیست، آن وقت میفهمی که آنجا که نوشتهاند، خودمانند، و شوربختیشان از آن ما نیز هست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* برای کسانی که به خاطر فیلترینگ نمیبینند مینویسم که خبری است دربارهی مرگ کارگر افغان 'در اثر ضرب و شتم توسط پلیس ایران'
۴ نظر:
It's really shameful!!
واي بر ما !
یه کم مشکوک به نظر میرسه، مخصوصا اونجایی که میگه:
اما هنوز حرف مان تمام نشده بود که توسط آنان به زور از ساختمان به پایین انداخته شدیم و وقتی به هوش آمدیم خود را در شفاخانه (بیمارستان) هرات یافتیم".
یه نفر رو از ساختمان پایین بندازی و در حالی که بیهوشه بفرستیش یه کشور دیگه بیمارستان
درسته این بخش خبر ناقصه
ولی گفته که اول رفتن به بیمارستانی در ایران و ... شاید یه پدر بیامرزی پیدا شده با هلی کوپتر فرستاده اونها رو به هرات!!! چه عرض کنم؟
حالا بیشتر برای من بهانه بود درباره وضعیت کلی افغان ها در ایران بگویم
....
چیزی که خیلی وقتا به خاطرم می رسد اینجا
ارسال یک نظر