سوما دخترخانمی است مهربان و خوشگل و باکلاس که فارسی و انگلیسی و کردی را بسیار روان و زیبا صحبت میکند. گاهی با چند نفر همزمان.
فکر کنم هفت ساله بوده که بعد از بمباران شیمیایی حلبچه با خانواده از چنگال صدام پفیوز فرار میکنند به کردستان ایران و ۱۵ روز در کوه و دشت راه میروند و میرسند به ایران و بعد از چند سالی هم میآیند استرالیا. خانوادگی ایران را دوست دارند.
توی آن راه پیمایی هم سوما نارنجکی پیدا میکند و ضامن آن را میکشد و اگر پدرش ندیده بود و از دستش نقاپیده بود الان اینجا نبود.
گفتم: پس تو هم اضافی زندهای! من هم دو بار تا لب مرگ رفتهام. یک بار در دوازدهسالگی توی بیمارستان و بار دوم وقتی که شب اول اعزام به سربازی اتوبوسمان قبل از زاهدان چپ کرد و خوشاقبال بودم آنگاه که به هوش آمدم در آغوش کویر بودم.
گفت: !I got a bonous man
توی دانشگاه ملبورن پاتولوژی میخواند و هر جا که من password و کتاب لازم دارد حاضر است. جایی معرفیاش میکردم و گفتم: !An Aussie Persian Kurdish
در جواب اینجور چیزها میخندد و مثلا میگوید: !Heh! Smart ass گاهی هم میگوید: پویا خان زند.
خلاصه که چه خوب و گواراست دوستان نو و خوب پیدا کردن و جامعه دلخواه و کوچکی را دور خود ساختن و گسترش آنچه در ذهن میگذرد.
۶ نظر:
I was wondering how aussies say Ass!
btw, is she single? ;)
Aghaye Pooya, man az khoone nemitoonam dorost webloget ro bekhoonam! aslesh inke in sotoone samte rastet ro ke fix kardi, miad rooye horoofe avvale hameye satr ha ro mipooshoone ... mishe dorostesh koni?? :(
به چشم
saalam farzandam
sorry for long disappierance.
Salam maro ham be Soma khanom beresoon.
felan ghorbanat
pedar
Its very nice of Pooya khan that has written some about me.....Its a very good opportunity for me to get to know these two young couple who are very creative and full of energy for life. I am very happy to have such nice friends =)
by the way, Pooya khan, give my regards to your daddy (who is apparently Mr Mort at the moment!)
welcome buddy!
but you know, mort sometimes talks like clergies, otherwise he is one year younger than me!
ارسال یک نظر