۲۴ فروردین ۱۳۸۵

طراح

با واژه­هایی که فعالیت طراحی را دسته­بندی کنند تا جایی که به آموزش، حرفه یا تحلیل ونقد و از این دست مربوط باشند، مواقفم. اما اگر به گونه­ای شروع به مرزبندی کنند که سدی بر خلاقیت و طراحی باشند، باید دورشان انداخت و آزاد اندیشید. مانند وقتی از کارل گاوس (Karl Gauss) پرسیدند که چرا اعداد موهومی که با تعاریف موجود ریاضی خوانا نیست، بسیار کاربرد دارند، پاسخ داد که زبانی که می­کوشد اعداد موهومی را تعریف کند ناتوان است.

نخستین بندی که بر بال نوآوری است، زدن برچسب و نام زودهنگام بر ایده­ای است که در ذهن شکل گرفته و این نام زودهنگام، ایده را به ساختا­رها و چفت­و­بست های موجود می­کشاند و گرفتار می­کند. اگر داوینچی می خواست فکر کند که مهندس است یا نقاش یا کالبدشکاف یا استراتژیست نظامی یا ...، احساس می کنم که هیچکدامش نمی شد. فکر می کرده و فکر می کرده و آزاد هم فکر می کرده و از آغاز راه، سر و ته ایده را نمی بسته.

Alvin Lustig می گوید:

واژه های طراح گرافیک، معمار، یا طراح صنعتی در گلویم گیر می کنند و حس ناخشنودی، کمبود و محدود بودن در ساختار اجتماعی را برایم پدید می آورند. این واژگان نامناسب برای شرح یک زندگی پویا، تنها بخش ساکنی از طبیعت تعریف نشده یک طراح را آشکار می­کنند.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

كاملا موافقم
مخصوصا با اون قسمت داوينچي.
اصولا كساني كه در كاري موفق هستند براي خودشون قالب درست نمي كنند.بلكه با آرامش خيال كارشون رو مي كنند بعدا يه عده آدم ديگه براي اونا سبك درست ميكنند و اسم ميذارند و نقدش مي كنند و براش فلسفه درست مي كنند و حاشيه مي نويسند و .....
به همين خاطر بعضي وقتا فكر مي كنم كه منتقدين كلا افرادي هستند كه خودشون عرضه انجام كاري روندارند بلكه فقط بلدند راجع به كار بقيه نظر بدند
.