۲۳ آذر ۱۳۸۴

مشت و لقت

یادش به خیر! اون قدیما یه رفیق داشتیم تو ایران که برای سلام و علیک تو سر و کله ی هم می زدیم و خلاصه هر از گاهی با مشت و لگد از هم پذیرایی می کردیم... ول کرد اون ور کره ی زمین، رفت کانادا، آخه کانادا هم شد استرالیا!

حالا یه رفیق استرالیایی پیدا کردم، باحال و با معرفت و اهل کتک کاری. همون مت (ماثیو) که زنش برزیلیه، هر دوشون هم دیوونه ی فوتبال. تازه هم گروه شدند توی جام جهانی!

۱ نظر:

M گفت...

agha hatman tabestoon pashin biain, ina kotakkhoreshoon malas nist! ye chizi begam bebin dige ke ghazie chie!

inja behem kolli sefaresh kardeboodan ke shabaa naram down-town, lato loota jam mishano khatarnaake. ye shab ke gozaram oftaad mordeboodam az khandeh! ye mosht aadame righo jam shode boodan cigar mikeshidan. miraftam damagheshoono migereftam jooneshoon dar miraft!