۰۸ دی ۱۳۸۴

خارج

بخش بزرگی از اطلاعاتی که در جامعه ی ایران به ویژه درمیان عوام درباره ی "خارج" وجود دارد، گفته و یا درست تر، ساخته و پرداخته ی کسانی است که چند روزی در خارج بوده اند و به شناختی نسبی نرسیده اند و خوب و بدش را عوضی می گیرند و به چندین و چند دلیل جامعه شناختی و روانشناختی، راست و دروغ و خیال را به هم می بافند و درباره ی آن چند روز، سال ها پرگویی می کنند.

توجه داشته باشید که اکنون تاکید من بر این نیست که بگویم آن چه را می گویند بهتر از آن است که هست یا بدتر. تنها سخن درباره این "پدیده" در جامعه ی کمابیش ایزوله ی ایران نسبت به جامعه جهانی است. پدیده ای که باعث داوری های غیرواقعی می شود.

شاید بد نباشد سه نمونه را بریتان بگویم:

- بچه که بودم یکی از همین "خارج رفته ها" برای پدرم تعریف می کرد و من هم می شنیدم که یک ایرانی در دانمارک از ماشینش پیاده می شود و در ماشین را قفل می کند و داشته می رفته که افسر پلیس می آید و جریمه اش می کند و آن آقا هم وقتی دلیلش را می پرسد پاسخ می شنود که مگر مردم ما دزدند؟!

در عالم بچگی فکر کردم که یعنی چه؟ پس این همه ماشین خارجی چرا قفل دارند؟

- یا این که غذاهای ایرانی همه اش حجیم است و بی خاصیت و ... و خارجی ها کم می خورند و مفید و موثر؛ اتفاقا زیاد می خورند و مضر و غیر موثر، خودش قصه ی مفصلی است فرصت شد برایتان می گویم از غداهای چرب و شور و مدام خوردنشان.

یکی دیگر:

این خارجی ها بی عاطفه اند و کسی کنار خیابان بمیرد نگاهش هم نمی کنند و بچه شان را نمی دانم چند سالگی با تی پا پرت می کنند بیرون که برو زندگی کن و ...

***

جامعه ی ما دارای برخورد فرهنگی واقعی با جامعه ی غرب نیست و شناخت عام جامعه – نه نخبگان و کسانی که اهل پرس و جو هستند - از غرب تنها از دریچه ی کانال های ماهواره ای و رسانه های درجه چندم و مانند آن که "ویترینی ناقص" از غرب است، شکل می گیرد و اگر بنا به "گفته" باشد برای عام بیشتر از گفته های همان هایی که گفتم. چرا که به طور طبیعی کسانی که به یک شناخت درست از یک جامعه دیگر رسیده اند و یا در آن جامعه جایی دارند یا در کتاب و رسانه می نویسند که کسی نمی خواند و یا این که دست کم اهل این که مدام در هر کوی و برزن بساط پهن کنند، نیستند. البته بگویم که مخالف بساط پهن کردن و ادبیات شفاهی و فرهنگ عامه و نقل سینه به سینه نیستم.

حال از این برخورد ناقص، یک فرهنگ و نگرش عمومی ناقص درباره ی یک پدیده شکل می گیرد که اگر برای بخش بزرگ جامعه وبه دنبالش برای کشور زیان نداشته باشد، سودی هم نخواهد داشت.

نگاه واقعی می تواند – البته در صورتی که بیننده بخواهد - جلوی شیفتگی یا دلزدگی و تنفر بی جا را بگیرد و آموختن را به دنبال داشته باشد.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام آقای پويا،
مرسی از اينکه اين ها رو می نويسيد. من و شوهرم می خواهيم برای دانشگاه آدلايد استراليا اقدام کنيم، ولی من همش نگرانم. ولی وبلاگ شما رو که می خونم خيلی آروم می شم.
مرسی و موفق باشيد.
نازلی